مجله بازی, اورجینال نخل, مقالات

چگونه کپکام به بازی بازگشت؟

لوگو کپکام

کپکام ( Capcom) احتمالا جزو مشهور‌ترین نام‌هایی است که در صنعت بازی های رایانه‌ایی شنیده می‌شود. شرکتی که با سال‌ها سابقه برای اولین بار در سال 1976 و با فروش ماشین‌های بازی الکترونیکی کار خود را شروع کرد. در ابتدا تمرکز کلی کپکام روی فروش ماشین‌های فروش شخصی سازی شده بود که آن‌ها را با نام ماشین آرکید نیز می‌شناسیم، با این حال در سال 1983 با بازی Vulgus به طور رسمی وارد عرصه‌ی بازی‌سازی شد. در ابتدای کار و با وجود محدودیت ساخت بازی‌های سه بعدی حتی خوش‌بین‌ترین افراد نیز تصور نمی‌کردند که کپکام بتواند چندین سال بعد تنها از سری رزیدنت اویل ( Resident Evil) میلیون‌ها دلار به دست آورد. سری که در سال 1996 و پس از درگیری‌های فراوان بین تهیه‌کنندگان و کپکام منتشر شد و با این حال توانست در همان سال موفقیت چشم‌گیری چه در نظر منتقدین و چه در فروش و تبلیغات به دست آورد. البته اشاره‌ی ما به این سری عمدی است، به این دلیل که همان‌گونه که این سری توانست کپکام را به موفقیت مالی برساند دوره‌ایی نیز باعث زمین‌گیر شدن این شرکت در بخش خلاقیت و ساختن بازی شد، دوره‌ایی که بسیاری از آن به عنوان دوره‌ی تاریک کپکام یاد می‌کنند.

اویل کپکام

کپکام بین سال‌های 1998 تا 2012 در اوج قدرت خود قرار داشت. این قدرت را مدیون ساختن عناوین جدیدی بود که با سرمایه‌گذاری مناسب روی تیم‌های خود خیلی زود نتیجه‌ی رضایت بخش آن را دید. عناوینی مانند  Resident Evil ,Devil May Cry, Dino crisis و نزدیک به 20 عنوان دیگر که البته همگی آن‌ها از نظر تجاری موفق نبودن و ادامه دار نشدند. آزمون و خطای کپ‌کام برای بررسی میزان علاقه‌ی بازار به ژانر‌های خود یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت این شرکت بود،به طوری که مثلا در بخش بازی‌های هارر و ترسناک نزدیک به 4 عنوان رزیدنت اویل، Dino crisis, Clock Tower و Haunting Ground ساخته شد که برخی از آن‌ها ادامه دار شدند و سود نسبتا خوبی نیز داشتند. اما هدف ساخت این بازی‌ها جدا از سود بررسی هوشمندانه‌ی مخاطب‌ها بود، تمامی عناوین بالا در شاخه‌های مختلف از بازی‌های هارر شرکت دارند و با اینکه یک سبک را دنبال می‌کنند اما کپی هم نیستند و مکانیک‌های خاصی را در گیمپلی دنبال می‌کنند. کپ‌کام حتی امروز نیز این کار را دنبال می‌کند و تلاش دارد تا بیشتر به سمتی برود که مخاطب‌هایش می‌خواهند. اما این داستان خوش برای کپکام بسیار گران تمام شد، به طوری که در سال 2010 یکی از بدترین اخبار ویدیوگیم دست به دست می‌شد و بسیاری از گیمر‌ها را به شوک فرو برده بود. سود کپکام از بازی های خود  با وجود موفقیت شرکت چیزی حدود 90 درصد افت کرده بود!

چگونه کپکام به بازی بازگشت؟

اوایل ژوئن سال 2010 خبر افت شدید سود کپکام تقریبا باعث شد تا این شرکت به سرعت شروع به بررسی مشکلات خود کند.  این درحالی بود که درنیمه‌های اول سال کپکام به روند خوب خود  در انتشار بازی‌ها را ادامه داد و دو عنوان Lost Planet و Super Street Fighter IV را منتشر کرد که هردو توانستند به فروشی نزدیک به 1.5 ملیون دلار دست پیدا کنند. البته این رقم برای سود از دست رفته‌ی کپکام بسیار ناچیز بود و مدیران کپکام چاره‌ایی نداشتند تا تغییر رویه‌ی خود را در انتشار بازی آغاز کنند. تغییری که کپکام در نظر داشت ساده نبود، آن‌ها دنبال این بودند تا از هر بازی خود بیشترین سود را بکشند و به همین دلیل سری رزیدنت اویل را هدف گرفتند که تا آن روز بسیار محبوب بود. البته در کنار رزیدنت اویل عناوین بسیار دیگری در فاصله‌ی سال‌های 2012 تا 2015 منتشر شدند که هیچکدام کیفیت لازم را نداشتند. این عجله برای ساخت بازی‌ها تنها برای جبران سود نبود، دادن بودجه‌های بسیار پایین و در عوض آن فروش خوب چیزی بود که کپکام روی آن حساب بسیار ویژه‌ایی باز کرده بود و صد البته در این بین همه چیز به میل آن ها پیشرفت. شاید اوج تاریکی کپکام با ساخت بازی رزیدنت اویل 6 مشخص شد. بازی‌ایی که بسیاری از طرفداران و حتی گیمر‌های عادی از آن تنفر دارند و عده‌ایی هم به آن عشق می‌ورزند. داستان رزیدنت اویل 6 بسیار مشخص است، بازی‌ایی که کاملا از ریشه‌های خود دور شده و برای فروش بیشتر و عامه پسند شدن به سمت شوتر شدن رفت. شاید فکرکنید موفقیت این بازی از نظر مالی خوب نبود و کپکام شکست خورد، اما باید بگویم کاملا برعکس، کپکام  توانست چیزی حدود 7.7 ملیون دلار از این عنوان به دست آورد که بسیار رقم چشم‌گیری بود. کپکام دیگر دنبال آزمون و خطا و حرف طرفداران خود نبود و چیزی که برایش شگفتی می‌آفرید این بود که تنها نام رزیدنت اویل می‌توانست ملیون‌ها دلار بفروشد.

 

وضعیت سیاه کپکام در عرضه کردن بازی‌های بد گیمر‌های بسیاری را نامید کرده بود. بیشتر گیمر‌ها می‌دانستند که کپکام با وجود دوران طلایی خود نیاز مبرمی به تولید بازی‌های ویدیویی ندارد و با بازی‌های ضعیف خود نیز می تواند سود بسیار خوبی کند. این وضعیت تا سال 2017 ادامه داشت، تقریبا هیچکس امید زیادی نداشت تا در این سال از کپکام خبر خاصی بشنود اما در کمال تعجب کپکام با رزیدنت اویل 7 به میادین بازی‌های ویدیویی بازگشت. با معرفی شدن بازی بسیاری تعجب کردند که چگونه این بازی از دل این سیاهی معرفی شده و انقدر خوب بنظر می‌رسد. گفتنی است که تا زمان انتشار بازی بسیاری به دلیل سابقه‌ی بد کپکام در چندسال گذشته هیچ امیدی به بازی نداشتند، اما با منتشر شدن بازی مشخص شد که کپکام به معنای واقعی دنبال یک چیز متفاوت است. روند جدید کپکام با انتشار بازی‌هایی مانند Monster Hunter و5 Devil may cry ادامه پیدا کرد. البته در کنار این عناوین بالاخره ریمیک رزیدنت اویل 2 را معرفی کرد که باعث شد بسیاری از گیمر‌ها خوشحال شوند و با انتشار بازی و فروش بسیار خوب آن بیشتر و بیشتر به کپکام اعتماد کنند.

اتفاقی که برای کپکام افتاد بسیار هیجان انگیز بود. مدیر کپکام در مصاحبه‌ایی اعلام کرد:

«حاضریم بازی‌هایی منتشرکنیم که نمره‌ی 9 دریافت می‌کنند و کم می‌فروشند، تا بازی‌ایی منتشر کنیم که نمره‌ی 6 می‌گیرد و خوب می‌فروشد »

مدیر شرکت کپکام

احتمالا این حرف سیاست جدید کپکام را در قبال بازی‌های ویدیویی بسیار خوب نشان می‌دهد. در واقع کپکام بسیار زود متوجه شد که ساختن بازی برای پول شاید پول بیاورد ولی اعتماد را از بین می‌برد، اما اگر برای گیمر‌ها بازی بسازید در مدت زمان دراز هم پول خود را حفظ می‌کنید و هم اعتماد را. این مسائله متوجه بسیاری از ناشران جدید بازی های ویدیویی است که سعی دارند تا با هایپ زیاد و بزرگ جلوه دادن بازی آن را به باقی بفروشند و سود کنند. کپکام در نسل هشتم عناوینی منتشر کرد که از بهترین‌ها بودند و با اینکه نسبتا دیر به نسل هشتم پیوست اما در همان 4 سال انتهایی لیست بسیار خوبی از بازی‌ها را به گیمر‌ها عرضه کرد. در ابتدای امسال نیز بازی رزیدنت اویل8 منتشر می‌شود که تا همین الان توانسته تا نظر بسیاری را به خود جلب کند. ادامه پیدا کردن این روند کپکام سود بسیار خوبی هم برای کمپانی و هم برای ما به عنوان گیمر است و باید دید تا پایان نسل چگونه این روند را حفظ خواهد کرد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *